آبان دخت



 

***

براى اینکه خانه اى، خانه باشد 
باید کسى مدام در آن راه برود.

باید یکى باشد که ظرفهاى کثیف را بگذارد توى سینک.
 تمیزها را بچیند سر جایش.
 تختها را مرتب کند. 
میوه ها را بشورد.
 به گلدانها آب بدهد. 
ملافه ها را عوض کند.
 لباسها را مرتب کند.
 به ناهار فردا و شام شب فکر کند.

جارو بزند و گردگیرى کند. 
براى اینکه خانه، خانه باشد
 یک عالمه قدمهاى خاموش
 از تراس تا آشپزخانه، 
از آشپزخانه تا اتاق خواب، 
از اتاق خواب تا حمام، 
از حمام تا دم در 
بارها و بارها باید تکرار شود. 
تازه آن موقع مى شود
 نشست و خیره شد
 به خانه اى که آرام 
و در صلح به نظر مى رسد. 
انگار نه انگار که براى رسیدن
 به این ثبات و س 
کسى ساعتها راه رفته
 و به هیچ جا نرسیده. 
آرامش و ثبات 
جایزه ى کسى است که
 راه مى رود. 
بقیه اما فکر مى کنند خانه خود به خود اداره مى شود.

فکر مى کنند داشتن غذایى آماده روى میز و یخچال و فریزرى پر ،
 طبیعى و عادى است. 
تا وقتى که خود خانه اى داشته باشند و بفهمند که
 معجزه اى اتفاق نمى افتد
 مگر با راه رفتن.
 آرام. ممتد و بى پایان.
 از این طرف به آن طرف
 و براى ساعتهاى متمادى. 
این همه راه رفتن 
فقط براى اینکه خانه
 همین س را حفظ کند.
 این همه راه رفتن،
 فقط براى حفظ یک س. 
یک نفر باید  عاشقانه
 در خانه راه برود 
 و الا راه رفتن
 از هر کسی بر میاید.


❤قدر دان این قدمها باشیم❤
تقدیم به تمام مادران و خانمها

   روز مادر و روز زن مبارک❤❤

 

http://goo.gl/KquxfF

 


کمی ناامیدم
دوست داشتم شجاعت داشتم و ترس از روبه رویی با موانع و مشکلات رو کنار میذاشتم میرفتم دست به عمل میزدم
با قدرت تمام کارهارو انجام میدادم
تا از خجالتِ عذاب وجدانی که این روزا(شایدم خیلی وقته) بابت تنبلیم دارم دربیام.

این چند روز یکم جدی تر دارم درس میخونم تا ارزوهام فقط ارزو نباشه

دلم نمیخواد فقط رویا ببافم دلم میخواد اینهمه فکر و خیال که دارم یه جایی یه زمانی رنگ واقعیت پیدا کنه

میخوام راهی پیدا کنم که در ورای این چهار دیواری لذت زندگی رو تجربه کنم .
( پیش خودتون میگین چه دختر تنبلی ، حتی واسه خودش و خواسته هاش تا حالا قدمی برنداشته )
شاید ادم ایده آل گرایی هستم که منتظر بهترین فرصت میمونم
و به همین دلیل فرصتهارو یکی پس از دیگری از دست میدم اما .
دلم میخواد تغییر کنم از این ایده آل گرایی دست بکشم (اگه بشه اگه بشه . ای کاش بشه)

به هرحال ادما ممکنه اشتباه کنن منم خیلی اشتباه تو زندگیم داشتم بزرگترینش پشت کنکور موندن و تعلل بود .

باید بپذیرم گذشته ها گذشته .

الان فقط میخوام کسی باشم که برای ارزوهاش میجنگه و تسلیم نمیشه . 


کمی ناامیدم
دوست داشتم شجاعت داشتم و ترس از روبه رویی با موانع و مشکلات رو کنار میذاشتم میرفتم دست به عمل میزدم
با قدرت تمام کارهارو انجام میدادم
تا از خجالتِ عذاب وجدانی که این روزا(شایدم خیلی وقته) بابت تنبلیم دارم دربیام.

این چند روز یکم جدی تر دارم درس میخونم تا ارزوهام فقط ارزو نباشه

دلم نمیخواد فقط رویا ببافم دلم میخواد اینهمه فکر و خیال که دارم یه جایی یه زمانی رنگ واقعیت پیدا کنه

میخوام راهی پیدا کنم که در ورای این چهار دیواری لذت زندگی رو تجربه کنم .
شاید ادم ایده آل گرایی هستم که منتظر بهترین فرصت میمونم
و به همین دلیل فرصتهارو یکی پس از دیگری از دست میدم اما .
دلم میخواد تغییر کنم از این ایده آل گرایی دست بکشم (اگه بشه اگه بشه . ای کاش بشه)

به هرحال ادما ممکنه اشتباه کنن منم خیلی اشتباه تو زندگیم داشتم بزرگترینش پشت کنکور موندن و تعلل بود .

باید بپذیرم گذشته ها گذشته .

الان فقط میخوام کسی باشم که برای ارزوهاش میجنگه و تسلیم نمیشه . 


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها